شان و خواهرش ویولت میروند تا عمویشان جیم را برای تعطیلات تابستان ملاقات کنند. او توی خانهای قدیمی کنار ساحل زندگی میکند. جیم ملوان است و چیزهای عجیب و جالبی از دریا جمع آوری کرده. با گشتن اتاق پشتی، شان و ویولت یک صندوق قفلشده پیدا میکنند. صندوق با زنجیری سنگین و کهنه پیچیده شده و با قفلی زنگزده و بزرگ قفل شده؛ اما آنها بازش میکنند. در را به آرامی بالا میبرند و میبینند که جعبه پر است از جعبههای قدیمی.
جعبهای زیر جعبههای دیگر مخفی شده که پر از گرد و خاک است! آهنگ ناخوشایندی از آن نواخته میشود و عروسکی خیلی زشت از آن بیرون میجهد: یک دزد دریایی پیر با سربندی قرمز و کثیف روی موهای چرب و بلندش، آثار زخم روی گونههایش با ریش و یک چشم! روی فنرش بیرون میپرد و با صدای گوشخراشش میگوید: «ممنون ک ملوان جک رو آوردین بیرون!»
حالا شان و ویولت با سؤالات جدید و سختی روبرو هستند:
آیا جک آنان را به عمویشان برمیگرداند؟
قول یک دزد دریایی دقیقاً چقدر ارزش دارد؟
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.