وقتی دوقلوها، لیندی و کریس، از زبالهدانی محله یک آدمک سخنگو پیدا کردند، لیندی تصمیم گرفت نامش را اسلیپی بگذارد. اما کریس از شدت حسادت عصبی بود. کریس تصمیم میگیرد برای خودش آدمکی داشته باشد. « به لیندا نشان میدهم !» بعد ماجراهای اسرارآمیزی اتفاق میافتد. ماجراهای شیطانی. یک آدمک نمیتواند باعث تمامی این ماجراها باشد، می تواند؟
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.