مهم ترین روز زندگی لی لی جلد هفتم از مجموعه محله ی موش ها است. وقتی آقای اسلینگر به شاگردانش می‌گوید که قرار است با خانم شاتوِل، پرستار مدرسه، ازدواج کند، لی‌لی از خوشحالی می‌خواست بال دربیاورد. او همیشه آرزو داشت ساقدوش عروس بشود و دسته‌گل عروس را برایش ببرد.
لی‌لی هر روز در خانه تمرین می‌کرد تا روز عروسی کارش را درست انجام دهد. او موقع تمرین سرش را بالا می‌گرفت و لبخند می‌زد، ابروهایش را بالا می‌برد، سرش را به این طرف و آن طرف می‌چرخاند، با غرور دست‌هایش را جلویش می‌گرفت و خیلی خیلی آرام و آهسته از این سر به آن سر اتاق می‌رفت و برمی‌گشت.
وقتی آقای اسلینگر موضوع را متوجه شد، به لی‌لی گفت که قرار است خواهرزاده‌اش ، جینجر، ساقدوش عروش شود. وقتی آقای اسلینگر ناراحتی لی‌لی را دید، به او گفت که می‌تواند دستیار ساقدوش شود یعنی به جینجر یاد بدهد دسته‌گل را درست دستش بگیرد، لباسش مرتب باشد و آرام و آهسته راه برود.
لی‌لی اول قبول کرد ولی بعد که یادش افتاد قرار نیست دسته‌گل را دستش بگیرد و جلوی چشم همه در کلیسا راه برود، دوباره ناراحت شد اما امیدش را از دست نداد و هر روز تمرین کرد تا این که در جشن عروسی اتفاقی افتاد که لی‌لی اصلا انتظارش را نداشت.
در جشن عروسی حسابی به لی‌لی خوش گذشت و آن روز بهترین روز زندگی لی‌لی شد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.