کتاب جولیوس بهترین بچه ی دنیا جلد چهارم از مجموعه ۹ جلدی محله ی موش ها است. قبل از اینکه جولیوس به دنیا بیاید، لی‌لی بهترین خواهر دنیا بود. او اسباب‌بازی‌هایش را به بچه می‌داد، رازهایش را به او می‌گفت و هرشب برایش لالایی می‌خواند. اما وقتی جولیوس به دنیا آمد اوضاع عوض شد. لی‌لی اسباب‌بازی‌هایش را پس گرفت، دم جولیس را نیشگون می‌گرفت و کنار تخت او داد و فریاد می‌کرد.
هرچه پدر و مادر قربان‌صدقه جولیوس می‌رفتند و او را دوست داشتند، لی‌لی او را اذیت می‌کرد و از جولیوس بدش می‌آمد. پدر و مادر دماغ صورتی و خیس جولیوس را می‌بوسیدند، قربان‌صدقه‌ی چشم‌های سیاه و کوچکش می‌رفتند و پشم‌های سفید و مامانی‌اش را نوازش می‌کردند اما به نظر لی‌لی، دماغ صورتی و خیس بچه لیز و چندش‌آور بود. چشم‌های سیاه و کوچکش اندازه‌ی عدس بود و پشم‌های سفید و مامانی‌اش اصلا هم مامانی نبود.
مادر به افتخار جولیوس یک مهمانی داد و همه فامیل را دعوت کرد. همه افراد فامیل تمام بعدازظهر بالای سر جولیوس بودند، دماغ خیس و صورتی‌اش را بوسیدند، قربان‌صدقه چشم‌های سیاه و کوچکش رفتند و پشم‌های سفید و مامانی‌اش را نوازش کردند. اما دخترعموی لی‌لی درباره‌ی جولیوس حرف‌های دیگری زد. او گفت: « دماغ صورتی و خیس بچه لیز و چندش‌آور است. چشم‌های سیاه و کوچکش اندازه‌ی عدس است و پشم‌های سفید و مامانی‌اش اصلا هم مامانی نیست». لی‌لی با شنیدن این حرف‌ها عصبانی شد و کاری کرد که دخترعمویش با صدای بلند بگوید: « جولیوس بهترین بچه ی دنیا است » و از آن به بعد، به نظر همه، به خصوص لی‌لی، جولیوس بهترین بچه‌ی دنیا بود.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.