فردی حساب کرده، اگر به مدت طولانی و کافی بدون پلک زدن به دیوار خیره شود، چشمهایش شروع میکنند اشعههای لیزری بیرون دادن، اما خب شاید یک نقشهی یدکی هم بد نباشد.
دوستان فردی هم در خطر هستند. ولی چه کاری از دست فردی برمیآید، وقتی او حتی از خواهر کوچکش جسیکا هم میترسد. (از حق نگذریم جسیکا برای خودش یک هیولای کوچولوست!)
فردی باید راهی پیدا کند تا همهی دوستانش را از دست سید نجات بدهد. یک چیزی مسلم است، آن هم له و لورده شدن.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.