ویلبر کتاب «موش خوش تیپ» دلاش میخواهد لباس بپوشد و برهنه نباشد. اما هیچ موش صحرایی تا آن روز لباس نپوشیده. موشهای صحرایی دیگر، ویلبر را مسخره میکنند و به او میگویند اگر لباس پوشیدن را دوست دارد یک مغازه باز کند اما این فکر خوبی نیست. کسی از ویلبر لباس نمیگیرد. موشهای صحرایی عکس بزرگی از جدشان به ویلبر نشان میدهند که لباسی ندارد اما ویلبر باز هم فکر میکند لباس پوشیدن خیلی خوب است تا موشها پیش پیرترین موش میروند و همهٔ ماجرا را تعریف میکنند. موش پیر فکر میکند و تصمیم میگیرد یک بیانیه بدهد. در آن روز، موش پیر هم لباس پوشیده و میگوید که پوشیدن لباس کاری بوده کهای کاش زودتر امتحاناش میکرده. از آن روز بعضی موشها لباس میپوشند و بعضی نه و همه هم خوشحال هستند.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.