دخترکِ داستان، جعبهای رو انتخاب میکنه که پر از قوطی کبریته. حالا تو این قوطی کبریتها چیه؟
هر چیزی که فکرش رو بکنی.
یه دونه ماکارانی!
هستهي زیتون!
تشتک نوشابه!
پوست تخمه و …
هر کدوم از این قوطی کبریتها یه داستان برای خودشون دارن.
آره!
یه جورایی میشه گفت «قوطی کبریت خاطرات» داستانِ داستانهای مختلفه و توی هر صفحه یه داستان و خاطرهی مختلف رو میخونیم.
مثلا داستان قوطی کبریتی که توش یه تشتک نوشابهست ، اینه:
«با درشکه رفتیم به ناپل. برای اولین بار بود که ماشین و نوشابه و اقیانوس میدیدم. سه شب تمام توی لنگرگاه کشتی بخار روی زمین خوابیدیم تا قایمان برسد. قوطی کبریتها را آنجا پیدا کردم. به مادربزرگم گفته بودم هیچوقت او یا هیچچیز دیگری را فراموش نمیکنم. همان موقع بود که شروع کردم به ثبت خاطراتم.»
کتاب «قوطی کبریت خاطرات» همینطور که داستانِ مهاجرت یه خانوادهی ایتالیایی رو برامون تعریف میکنه، نقش و اهمیت خاطرات تو شکل گرفتن هویت و زندگیمون رو میگه و تصویرسازیهاش با جزئیات فوقالعادهای طراحی شدهاند. دم «باگرام ایباتولین» گرم که انقدر خفن تصویرسازی کرده!
خب حالا شما برامون بنویسید.
با یادگاریها و خاطراتتون چه کار میکنید؟
اگر حال داشتید یه خاطره بامزه هم برامون بنویسید.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.