«امید آفتابی من» نامههای احمد شاملو، شاعر توانای معاصر به پسرش سامان است.
۵۰ نامه از احمد شاملو به سامان در این کتاب آمده که اولین آن در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۵۲ و آخرین ان در تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۷۷ نوشته شده است.
در مقدمه این کتاب که به قلم آیدا سرکیسیان نوشته شده، میخوانیم:
«در مرداد ماه سال ۱۳۷۹ بعد از سالها برادران گرد هم آمدند، سیاوش، سیروس و سامان، در خانهیی که دیگر پدر در آن خانه نبود، تنها صدای پدر بود و دوستان و دوستداران شاملو در خیابان دهکده و حیاط خانهیی که صدای قدمهاشان هُرم گرما را به زمزمه جویبار بهاری در سایه درخت بدل کرده بود.»
در بخشی از نامهای که در پشت جلد کتاب هم امده است، نوشته شده است:
«امید آفتابی من!
جز این آرزو ندارم که حالت خوب و فکرت راحت واعصابت آرام باشد.در کارت توفیق حاصل کنی و پشتیبان روحی پدرت باشی که امیدش هستی و می دانی که درباره ات چه عقیده و چه قضاوتی دارد.در عین حال دلم می خواهد واقعا دنیا را بشناسی و با چشم باز وعقل سلیم درمسائل نگاه کنی و درحالی که جسما و روحا جوانی خود را حفظ میکنی و از زندگی کوتاهی که آدمی زاد در این چهار صباح عمر خود دارد لذت می بری و هر ساعت زندگیت را غنیمتی بازیافته تلقی می کنی،ازلحاظ فکر و معرفت هر ساعت پیرتر و جهاندیده تر بشوی.دلم می تپد و آرزو دارم که به این خواست من لبیک بگوییو بکوشی این جور باشد.»
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.