خرس دوست ندارد خرس باشد. دوست ندارد تمام زمستان را بخوابد. توی تابستان، با این همه پشم خیلی گرمش می شود. وقتی هم که دارد عسل میخورد، زنبورها نیشش میزنند و کلافهاش میکنند.
تا این که روزی خرس چشمش به دستهای جوجه اردک میافتد و تصمیم میگیرد اردک شود. از اردک مادر خواهش میکند به او یاد بدهد چه طوری اردک شود. اما اردک شدن کار آسانی نیست.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.