بروس را که یادتان هست؟! همان خرسی که شده بود مادر چهار تا جوجهغاز و با آنها رفته بود جنوب!
وقتی بروس با غازهایش از سفر برگشت، آنقدر خسته و بداخلاق بود که اصلاً دلش نمیخواست خانهاش را با کسی شریک شود. اما سه تا موش خانهی بروس را تبدیل کرده بودند به هتل و کلی حیوان جورواجور توی خانهی بروس اینور و آنور میپلکیدند. توی یک اتاق صاریغها با بالش افتاده بودند به جان هم، توی آشپزخانه روباه داشت خوراک میپخت… اوضاعی بود که نگو و نپرس…! بروس هر کار کرد تا آنها را بیرون کند نتوانست و کمکم داشت از کوره میرفت! یعنی بروس توانست اوضاع خانهاش را به حالت اول برگرداند؟!!!
بروسِ بیچاره دلش فقط کمی آرامش و آسایش میخواهد… اما مگر ماجراهایش با غازها و سه تا موش تمامی دارد؟! بله… درست است، بروس یک خرده… فقط یک خرده عصبانی است! اما واقعاً دل آدم برایش کباب می شود! مجموعهی «بروس خرس عصبانی» پر است از نقاشی های فوق العاده و حرف های بامزه! و در ضمن در لیست پرفروشترین کتاب ها هم بوده!
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.